مباحثی در رابطه با ولایت فقیه |
سلطان عادل و ولی فقیه
اگر شخصی بیاید و ادعای نبوت کند و بگوید که من فرستادهی خدایم، تا دلیلی و حجتی قابل قبول بر اثبات ادعای خود نداشته باشد، احدی ادعای او را نمیپذیرد. به عبارت دیگر پیغمبر زمانی پیغمبر است که از جانب سلطانِ عالَم اذن داشته و انتخاب شده باشد.
این سخن در مورد ائمهی اطهار علیهمالسلام نیز صادق است. آن ذوات نورانی نیز باید از طرف خداوند و رسولش صلیاللهعلیهوآله برگزیده شوند. ائمه اطهار علیهمالسلام زمانی خلافتشان، ولایتشان و پیشوا بودنشان ثابت میشود که از جانب خداوند و پیغمبرش انتخاب شده و حکم داشته باشند.
بنابراین مشروعیتِ ولایت و خلافت فقط به سبب اذن حاکم و سلطان عالَم خواهد بود. تا او کسی را پیغمبر نکند، پیغمبری در کار نخواهد بود. تا او کسی را امام، ولیامر و خلیفه نکند، امام، ولیامری و خلیفهای در کار نخواهد بود.
حال سؤال اینجاست آیا اشخاصی غیر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام از جانب خدا یا پیغمبرش یا ائمه اطهار، اذن ولایت، خلافت و امامت را دارند؟
شیخ مفید رحمةاللهعلیه که از برجستهترین چهرههای علم و فقاهت شیعه در سالهای آغازین غیبت کبراست؛ سلطان، حاکم و خلیفه را به عادل و جور تقسیم میکند. سلطان عادل عنوانی است که در کلام شیخ اشاره به حاکمیت و ولایت ائمه علیهمالسلام دارد. هر حاکمیتی که به این سلطان متکی نباشد و مشروعیت از او اخذ نکرده باشد، سلطان جور است. در کتاب «المقنعة» شیخ عناوینی مانند «متغلّب»، «ظالمین»، «فاسقین» و «اهل ضلال» نیز برای سلطان جور به کار رفته است که نشان از مشروعیت نداشتن و غیر قانونی بودن سلطانهای جائر دارد. از نظر او تمامی اختیاراتی که برای سلطان عادل شمرده شده، هر کس بدون اذن و نیابت از او، متصدی آن شود، ناروا و غیر مجاز است و جزءِ سلطان جائر تلقی میشود.[1]
این فقیه نامدار قرن سوم، در همین کتاب المقنعة مینویسد: «و إذا عدم السلطان العادل فیما ذکرناه من هذه الأبواب کان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوی الرأی و العقل و الفضل أن یتولوا ما تولاه السلطان فإن لم یتمکنوا من ذلک فلاتبعة علیهم فیه»[2].
در فراز برگزیده بالا شیخ مفید تمام اختیارات سلطان عادل (امام معصوم) را در صورت عدم دسترسی، برای فقها ثابت میداند. وی با جملهی «انیتولوا ما تولاه السلطان؛ هر آنچه را که امام معصوم متولی آن است آنها - فقها- متولی آن خواهند بود»، به این مهم اشاره دارد.
بنابراین چون پیغمبر فرستاده و رسولِ خداست، و ائمهی اطهار علیهمالسلام از پیغمبری که مأذونِ از طرف خداست؛ اذنِ در ولایت دارند، فقها نیز به دلیلِ اذنِ معصومین در ولایتِ آنها؛ دارای ولایت هستند. این مسئلهی بسیار مهم از طرف فقیهی که 1100 سال قبل میزیسته ثابت شده که برای «اولوا الالباب» و صاحبان عقل سلیم طریقی روشن و آشکار به سوی حقیقت است؛ «وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَاب»[3].
پاورقی:
[1] المقنعة شیخ مفید، ص 810 - 812
[2] المقنعة شیخ مفید، ص 675
[3] سوره بقره آیه 269
منبع:
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در جمعه 92 آبان 3 ساعت ساعت 11:55 عصر
دربــاره ی ما
http://www.lenzor.com/sh0985
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
موضـــوعات
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات